بر روی خاک غرقیم
دنیای خارج از وجود ما به جز بعد دیداری برای چشم ما بعد های بسیاری دارد که با شناخت درست میتوانیم هر کدام را بشناسیم . رنگ را باید دید چون خودش در غالب جسمی است و رنگی به صورت مشخص وجود ندارد . صدا را باید شنید و درک کرد چون صدایی وجود ندارد و تنها امواج هوا هست که به گوش ما میخورد به شکل های متفاوت . جسمی وجود ندارد مگر تعدادی مولکول که با تجمع در یک مکان جسمی را به وجود بیاورند . نوشته ای وجود ندارد مگر تعدادی واژه کنار هم قرار بگیرند و متنی را بسازند . لمسی وجود ندارد مگر لامسه ما بتواند بعد فیزیکی جسمی را درک کند . حرکتی وجود ندارد مگر چیزی مارا مجبور به واکنش کند . درکی وجود ندارد مگر شناختی به وجود آمده باشد . و این بعدی دیگر از زندگی و جهان اطراف ما هست که باید شناخته و فهمیده شود به غیر از آنچه که میبینیم و در این صورت این ما هستیم که حتی بر روی خاک غرقیم .